|
ثبت نام | بارگذاری تصاویر | بازیهای اکیپی | فروشگاه اکیپ | جستجو | ارسالهاي امروز | نشانه گذاري انجمن ها به عنوان خوانده شده |
![]() |
|
ابزارهای موضوع | جستجو در موضوع | نحوه نمایش |
عضو اکیپ
![]() |
دیروز همسایه امون بعد از مدتها کلنجار رفتن با بیماری به رحمت خداوند پیوست
![]() خدایش بیامرزاد اولادشون زیادن و توی یکی از 3 تا گرونترین مسجد های تهران مجلس ختمی گرفتن!. اما هنوز یک روز نگذشته بود که آیفونمون زنگ زد , ساعت 10 شب بود و پای اوشین بودم رفتم آیفون رو جواب دادم گفت "فلانی هستم" گفتم کیو میخواستین که یه اسم سختی رو تحویلم داد گفتم اشتباه گرفتی آقا اما تاکید کرد که "مگه شما نوازنده نی نمیخواستین؟" تکذیب کردم و گفتم "نه" اومدم گوشی رو بذارم که خاطرنشان ساخت "برای مجلس ختم دیگه" منو میگی , همچی یه نموره اینطوری شدم و در بهت و بایکوت ذهنی کوتاهی فرو رفتم= ![]() درو بازکردم و برگشتم پیش اوشین طفلکی اوشین هم عذادار بود ایجینگ زیر آوار مرده بود هــــی روزگار ![]()
__________________
![]() |
![]() |
![]() |
افرادی که با این نوشته حال فرمودند:
|