|
![]() |
|
ابزارهای موضوع | جستجو در موضوع | نحوه نمایش |
پایه ثابت اکیپ
![]() |
تکراره ,,, شبو روزم رو ریتم تکراره
رفت عشقم ,,, منم همون که بی تو بیماره مدام زندگیش رو تکراره . دلِ تو سنگ نیست یه دیواره می باره ,,, می باره این چشمم ,,, هنوزم به عکسات حس داره مدام زندگیش رو تکراره باور کن ,,, نشد ,,, که با ,,, خودم کنار بیام عوض ,,, نشد ,,, مسیر رویاهام به جون عشقمون ,,, به جون لحظه هام هر جایی ,,, بدون ,,, ببین ,,, من عاشقم هنوز دلم ,,, دیگه ,,, تو تنهایی بسوز باید که سر کنی ,,, شاید بیاد یه روز تکراره ,,, شبو روزم رو ریتم تکراره این زجره ,,, چشایی که بی وقفه بیداره نمیخواد که آرومـم بذاره غم تو کم نیست یه آواره آواره ,,, آواره این اشکام ,,, که یک نفس میباره بیزاره که نیستیو رو ریتم تکراره باور کن ,,, نشد ,,, که با ,,, خودم کنار بیام عوض ,,, نشد ,,, مسیر رویاهام به جون عشقمون ,,, به جون لحظه هام هر جایـی ,,, بدون ,,, ببین ,,, من عاشقم هنوز دلم ,,, دیگه ,,, تو تنهایی بسوز باید که سر کنی ,,, شاید بیاد یه روز |
![]() |
![]() |
![]() |
سردسته اکیپ
![]() |
متهم ردیف اول: من
قاضی:راننده تاکسی شاکی : خودم بدترین قسمت نشستن در تاکسی وسط نشستن است آن هم وقتی خانم کناریت سیر خورده باشد و حتما تاکید داشته باشد جواب "چقدر هوا گرم است "یا "عجب ترافیکی" راننده را با صدای بلند و تمام آب دهانش بدهد و وقتی می خواهی از دست بوی سیر فرار کنی رویت را آن سمت می کنی...پیر مردی کنار دستت نشسته که کلی موی سپید خوش حالت دارد و تو که تمام پیر مردان زندگیت کچل بوده اند به یک باره اشتباه جبران ناپذیری انجام داده و به موهای پیر مرد نگاه کنی.. می دانید نتیجه ی فرار از بوی سیر و کچلی ارثی مردان خانواده چه میشود؟اینکه راننده تاکسی پیرمرد را از ناحیه یقه از تاکسی می اندازد بیرون و دایره لغات الفاظ رکیک مرا به شدت افزایش می دهد و من همچنان مبهوت این میمانم که من می توانستم جای دخترش باشم؟! آیا مردها در سرشان مغز هم دارند؟! بگذارید در مورد اتفاق پیش آمده بیشتر از این صحبتی نکنم اما روزی که دخترم بزرگ شود و اگر بخواهم نصیحتش کنم به او می گویم حتما درسش را خوب بخواند!هیچ وقت غرورش را دست کم نگیرد...و گاهی بوی سیر خیلی بهتر از تحمل و درک بعضی چیزهاست... +اعتماد به نفس کاذب آقایان مقوله ی غیر قابل انکاریست!!! |
![]() |
![]() |
افرادی که با این نوشته حال فرمودند:
|
سردسته اکیپ
![]() |
من بچه بودم همیشه تا صدای موتور بابابزرگمو میشنیدم می رفتم زیر تختشون قایم میشدم؛هیچ وقتم جامو عوض نمی کردم بعد بابابزرگم میومد دنبالم....با هم می رفتیم تو باغچه کرم می گرفتیم برای ماهی های حوضشون...خیلی ساله که مرده تقریبا 16 سال...ماهی های حوضم چند وقت بعدش مردن....
وقتی داشتیم انباری مادربزرگمو تمییز می کردیم اینو دیدم: ![]() خورجین موتور بابازرگمه من خیلی دلم واسش تنگ شده همیشه با هم می رفتیم بستنی می خریدیم...من همش فکر می کنم خورجینه بوی بستنی میده من واقعا دلم براش تنگ شده.... |
![]() |
![]() |
افرادی که با این نوشته حال فرمودند:
|
سردسته اکیپ
![]() |
اگه آدما وقتي مشكلي دارن زمان و انرژي كه ميزارن تا مقصرو پيدا كنن ميزاشتن روي حل مشكل همه چيز خيلي آسونتر ميشد....
+وقتي هيچ كس نمي خواد صداي ديگري رو بفهمه |
![]() |
![]() |
افرادی که با این نوشته حال فرمودند:
|
![]() |
سردسته اکیپ
![]() |
از همه ی شبکه های اجتماعی بدم میاد!
مگه اون موقعی که همه ی عالم و آدم نمیومدن نت چه مشکلی داشت؟! اصلا اگر تو شبکه های اجتماعی و کلا نت هم قرار باشه همون فامیل و آشناهای دنیای واقعی رو ببینیم و لایک کنیم چه نیازی به دنیای مجازی هست؟!!!! تو همین دنیای واقعی به اندازه کافی ما رو قضاوت می کنن و حرف می زنن! مگه دنیای مجازی برای این نبود که اون حرفایی که توی دنیای واقعی نمی تونی بزنی رو این جا تایپ کنی؟ مگه قرار نبود توی دنیای مجازی اون چیزی از خودمون که دوست داریم رو نشون بدیم نه همه ی اون چیزی که بقیه راجع به ما می دونن؟! از همه ی شبکه های اجتماعی که تالار گفتگو ها رو خلوت کردن بدم میاد!. من دوستای مجازی خودم رو می خوام:( ویرایش توسط adamak : 01-28-2017 در ساعت 07:48 PM |
![]() |
![]() |
|